اشک ریزان بر امیر کاروان

ساخت وبلاگ

اهل بیت امام حسین علیهم السلام در روز جمعه وارد مدینه شدند در حالی که خطیب سرگرم خواندن خطبه نماز جمعه بود.در ان روز داغ شهیدان کربلا و سید الشهدا تازه شد و در سوگ انان نوحه سرائی کرده وگریستند و ان روز مانند روز رحلت  رسول الله صلی الله علیه واله شده بود که تمام مردم مدینه اجتماع کرده  و به عزاداری پرداختند.ام کلثوم در حالی که میگریست وارد مسجد پیامبر شد و روی به قبر رسول الله صلی الله علیه واله گفت:سلام بر تو ای جد بزرگوار من خبر شهادت فرزندت حسین را برایت اوردم.پس ناله بلندی از قبر مقدس رسول الله صلی الله علیه واله برخاست و چون مردم این ناله را شنیدند بشدت گریستند.ناله و شیون همه جا را گرفت.سپس علی ابن حسین به زیارت قبر پیامبر امد و صورت بر قبر مطهر گذاشت وگریست.زینب سلام الله علیها امد و دو طرف در مسجد را گرفت و فریاد زد یا جداه خبر مرگ برادرم حسین را اورده ام.اشک زینب هرگز نمی ایستاد و هرگاه نگاه به علی ابن حسین علیه السلام میکرد حزن او تازه وغمش افزوده میشد و ان مصائب دلخراش قلب او را جریحه دار و چشم مبارکش را بسیار فرسوده نمود بطوری که بیش از دو سال پس از شهادت امام زندگی نکرد و روح پاکش به ملا اعلی پیوست.ام سلمه همسر رسول الله صلی الله علیه واله از حجره خود بیرون امد در حالی که شیشه ای در دست داشت وتربت حسین در ان به خون تبدیل شده بود و با دست دیگرش دست فاطمه بنت الحسین را گرفته بود و اهل بیت چون ام سلمه را مشاهده کردند وان تربت خون الود را دیدند گریه انان شدت گرفت وبا ام المومنین دست در اغوش شدند وبسیار گریستند.ام البنین مادر اباالفضل و برادرانش که همه در کربلا شهید شدند پس از شنیدن خبر شهادت فرزندانش روزها به قبرستان بقیع میرفت و به گریه ونوحه میپرداخت.عزاداری ام البنین انقدر جانسوز بود که حتی مروان حکم لعنه الله علیه که دشمن سرسخت اهل البیت بود و روزها از کنار بقیع رد میشد وناله های ام البنین را میشنید متاثر میشد.عمرابن علی ابن حسین میگوید:پس از شهادت امام حسین علیه السلام زنان بنی هاشم مدتها لباس سیاه بر تن کرده بودند و از سرما وگرما پروائی نداشتند وبرای امام حسین و شهدای کربلا عزاداری میکردند و علی ابن حسین برای انان غذا تهیه میکرد.بعد از شهادت امام علیه السلام رباب تا زنده بود پیوسته مینالید و میگریست.ابن اثیر میگوید:رباب با قافله اسیران به شام رفت و چون به مدینه بازگشت اشراف قریش از او خواستگاری کردند رباب در جواب به انها چنین گفت:من هرگز پس از رسول الله که همسر فرزندش بودم همسر فرزند دیگری نخواهم شد و تا یک سال همچنان میگریست و از زیر اسمان به پناه هیچ سقفی نرفت تا از فرط اندوه جان داد.امام صادق علیه السلام فرمود:امام زین العابدین علیه السلام چهل سال در مصائب پدر شهیدش گریست در حالی که روزها روزه و شبها بیدار بود و خدا را عبادت میکرد.وقتی خادمش افطار او را اماده میکرد و نزد ان حضرت میبرد حضرت در حالی که بشدت میگریست باو میفرمود چگونه اب بنوشم در حالی که پدرم را با لب تشنه شهید کردند.امام میفرمود:من هر گاه یاد کشته شدن فرزندان فاطمه سلام الله علیها در روز عاشورا میافتم و یا عمه ها و خواهرانم را میبینم داغم تازه میشود واشکم سرازیر میشود.(الملهوف_بحارالانوار_کامل ابن اثیر_العقد الفرید)

+ نوشته شده در  چهارشنبه هفدهم آبان ۱۳۹۶ساعت 23:30&nbsp توسط seyedalirezaragai  | 

اشک ریزان بر امیر کاروان...
ما را در سایت اشک ریزان بر امیر کاروان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : seyedalirezar بازدید : 86 تاريخ : پنجشنبه 18 آبان 1396 ساعت: 2:16